سقوط آزاد

ساخت وبلاگ
کاش عمر پاییز اینقدر کوتاه نبود. چشم به هم زده ام و تمام شد . به انتهای آذر که برسد بوی رفتنش تمام جانم را پر می کند. من سال های عمرم را با پاییزهای از سر گذرانده می شمارم . پاییز برای من چیزی بیش از یه فصل رمانتیک است. اندوه است که آرام و دلپذیر می خزد در روحم و سرمای گس دلچسبی را میان بود و نبودهام جای می هد. من این روزهای پاییز را " تماشا " می کنم. آفتاب کم جان و دلپذیر ظهرایش را. باد و باران توامانش را. خاکستری غروبهایش را. برگریزان طلایی اش را. پاییز که می شود انگار خدا یاد من می کند..... کاش پاییز دختری 32 ساله بود با چهره ای زیبا پالتویی نه کوتاه نه بلند و شال گردنی قرمز می انداخت و لبخندهای زیبا و آغوش گرمی داشت و لباسهایش همیشه بوی خوبی می داد. بوی ملایمی که تا چند ساعت در خاطرم می ماند.آن وقت عاشقش می شدم. نگاهش می کردم و بودنش دلم را می برد. مثلا می رفتیم گوشه ای دنج زیر سایه درختی می نشستیم و برای هم حرف می زدیم حرف های ساده می زدیم تو حرف میزدی و من بودنت را تماشا می کردمروزی که نباشم دلم برای دوستانم . باران های فرودین و نوشتن و سینما. چای دارچین صدای شجریان چهارراه ولیعصر. کتاب فروشی بهمن تنگ می شود. روزی که نباشم به پاییز هایی فکر می کنم که در آینده می آیند و سهم من نیستند. کاش تمام پاییزهای زندگی برای من بود توقع آن چنانی هم ندارم . پاییز نیویورک و پاریس مال شما. برای من از این دنیا پاییز های همین شهر و آسمان ابری آذر ماهش بس استکاش عمر پاییز اینقدر کوتاه نبود...... سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 14:58

کاش عمر پاییز اینقدر کوتاه نبود. چشم به هم زده ام و از نیمه هم گذشت . به انتهای آبان که برسد بوی رفتنش تمام جانم را پر می کند. من سال های عمرم را با پاییزهای از سر گذرانده می شمارم . پاییز برای من چیزی بیش از یه فصل رمانتیک است. اندوه است که آرام و دلپذیر می خزد در روحم و سرمای گس دلچسبی را میان بود و نبودهام جای می هد. من این روزهای پاییز را " تماشا " می کنم. آفتاب کم جان و دلپذیر ظهرایش را. باد و باران توامانش را. خاکستری غروبهایش را. برگریزان طلایی اش را. پاییز که می شود انگار خدا یاد من می کند..... کاش پاییز دختری 32 ساله بود با چهره ای زیبا پالتویی نه کوتاه نه بلند و شال گردنی قرمز می انداخت و لبخندهای زیبا و آغوش گرمی داشت و لباسهایش همیشه بوی خوبی می داد. بوی ملایمی که تا چند ساعت در خاطرم می ماند.آن وقت عاشقش می شدم. نگاهش می کردم و بودنش دلم را می برد. مثلا می رفتیم گوشه ای دنج زیر سایه درختی می نشستیم و برای هم حرف می زدیم حرف های ساده می زدیم تو حرف میزدی و من بودنت را تماشا می کردم روزی که نباشم دلم برای دوستانم . باران های فرودین و نوشتن و سینما. چای دارچین صدای شجریان چهارراه ولیعصر. کتاب فروشی بهمن تنگ می شود. روزی که نباشم به پاییز هایی فکر می کنم که در آینده می آیند و سهم من نیستند. کاش تمام پاییزهای زندگی برای من بود توقع آن چنانی هم ندارم . پاییز نیویورک و پاریس مال شما. برای من از این دنیا پاییز های همین شهر و آسمان ابری آبان ماهش بس استکاش عمر پاییز اینقدر کوتاه نبود...... سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 26 آبان 1402 ساعت: 13:19

1-گاهی آدم باید بلند شود، سر حوصله آماده شود و خودش را به نوشیدن یک فنجان لاته تلخ با عطر مست کننده ی گل نرگس دعوت کند و بی هیچ عذر و بهانه ای دعوت خودش را بپذیرد. برای لحظاتی هم که شده خودش را از این هیاهوی فکر و خیال جدا کند و در کنجی دنج و آرام پناهش دهد و ساعت ها غرق در برگ برگ کتابی ناب شود و در آخر هم خودش را به قدم زدن در خیابان ولیعصر دعوت کند و مست از صدای نامجو زیر لب تکرار کند " هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز..... خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز" سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 15:24

یک دورانی از زندگی هر کسی هست که حالش "ای طور" است. نه خوب نه بد! فقط و فقط "ای بد نیستم" ، " ای خوبم" است! حال های " ای طوری مان" را برداریم و برویم چای دونفره بخوریم، گپ بزنیم و به حال های "ای طوریمان" بخندیم از آن خنده هایی که نمی دانیم دلیلش چیست. با کسانی چاییمان را بخوریم که روح و جنسشان از "خودمان" است حتی اگر در سردترین پاییز عمرمان باشد. می چسبد! یک دورانی در زندگی هست که نه همدردی میخواهیم نه همدلی، فقط به دنبال نشانی هایی از " هم فهمی" هستیم... "هم فهمی هایمان" حالهای "ای طوریمان" را درمان می کند. من "امیدکده ی" دلم روشن است، خورشید بی مضایقه بر ما خواهد تابید. سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 15 دی 1401 ساعت: 18:27

1-گاهی آدم باید بلند شود، سر حوصله آماده شود و خودش را به نوشیدن یک فنجان لاته تلخ با عطر مست کننده ی گل نرگس دعوت کند و بی هیچ عذر و بهانه ای دعوت خودش را بپذیرد. برای لحظاتی هم که شده خودش را از این شهر پر هیاهو جدا کند و در کنجی دنج و آرام پناهش دهد و ساعت ها غرق در برگ برگ کتابی ناب شود. و در آخر هم خودش را به قدم زدن در خیابان ولیعصر دعوت کند شایدم کوچه پس کوچه های پاسداران نزدیک کافه روبروتو و مست از صدای نامجو زیر لب تکرار کند " هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز..... خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز"2- از جمله کارهایی که این روزها حالمو بهتر می کنه همکاری مجدد با پوریا عالمی و مجله "آگاهی نو" هستش. سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 15 دی 1401 ساعت: 18:27

لوئیز: چِته مارک، دنبال چی هستی؟؟!! مارک: یه غم بزرگ.... خیلی بزرررگ لوئیز: چرا... مارک: بغض های زیادی دارم ، باید خیلی زود اشک بشن... سقوط آزاد...
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 15 دی 1401 ساعت: 18:27

این صندلی های قرمز را می بینید؟! دقیقاً تعدادشان یازده هزار و پانصد و چهل و یکی ست.نه بیش تر و نه کمتر.یازده هزار و پانصد و چهل و یک گاهی عدد بزرگی در زندگی میشود.اینجا سارایوو پایتخت بوسنی است و امروز دقیقاً بیست و سه سال از جنگ داخلی بوسنی میگذرد.از قتل عام یازده هزار و پانصد و چهل و یک نفر در طول سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 4 ارديبهشت 1401 ساعت: 1:47

در ظاهر خوشحالیم کار می کنیم تلاش می کنیم البته در باطن هم خوشحالیم ولی به قول سهراب " ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور ... که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند" در ته قلبمان، در تنهایمان در سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 2:20

از سری روزمرگی ها​​​​​          میز کار هر کسی بخشِ مهمی از زندگیشو تشکیل میده. شایسته احترامه، بالاخره بیشتر از نصف وقتتو کنارش هستی . سر و کله زدن با آدم ها، نرم افزارها، نقشه ها ، دعوا کردن های پشت تلفن همه همه پشت سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 102 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 2:20

سری به <strong>آرشیو</strong> <strong>قدیمی</strong> <strong>بزنیم</strong> مرا با این ذهن آشفته ی بی سامان برای خیال بافی آفریده اند، برای غرق شدن در رویاهای بی انتها، برای تصویر کردن چیزهایی که نیست، برای تصور کردن چیزهایی که نبود و نخواهد بود. هر چیز کوچکی که می بینی میتو سقوط آزاد...ادامه مطلب
ما را در سایت سقوط آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5sooghoot6 بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 25 اسفند 1398 ساعت: 13:46